در شجاعت او همین بس که بیش از سی ماه از دوران جوانی را داوطلبانه در منطقه ای جنگیدکه دشمن نه از یک طرف ،بلکه از شش جهت او را محاصره می کرد.
آن شاهد همیشه ی تاریخ و شمع فروزان ظلمت ، نمونه ی ایثار و فداکاری، مجسمه ی ادب و پرهیزگاری و شهاب درخشان آسمان ایثار ،در سال 1342 در روستای کهک تفرش در خانواده ای مذهبی و مومن متولد شد .پدرش مرتضی ، نام محسن را زینت بخش شناسنامه اش کرد
نوای مجالس عزاداری امام حسین (ع) ، با لالایی های مادر ، د رگوشش طنین می افکند و عشق به حسین و خاندانش را با شیر مادر می نوشید و می بالید .
دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان تفرش ، پشت سر نهاد ، میز و کلاس دبیرستان شهید مطهری، طبع جوشانش را آرام نمی کرد و زمزمه ی محبت را در دانشگاه جبهه و جهاد جست و جو می کرد و عظمت و بزرگی را با خطر کردن در کام شیر می جست ،و چه دلیرانه و جاودانه بر بلندای قله ی شهادت ایستاد .
مگر نه این است که شهید همیشه حاضر و ناظر است و در تاریخ جریان دارد و حضورش را در همه جا احساس می کنیم .
در شجاعت او همین بس که بیش از سی ماه از دوران جوانی را داوطلبانه در منطقه ای جنگیدکه دشمن نه از یک طرف ،بلکه از شش جهت او را محاصره می کرد ؛ در جبهه ی نفاق و کفر می رزمید و افتخارش پیروی از فرمان امام شهیدان ، حضرت امام خمینی (ره ) بود .
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، ،
برچسب ها : شهید محسن حیدری,ملاقات با بدنی پاره و رویی خون,تفرش,علیرضاجعفری,